غربت
يه نفر مي خواست برود خارج از كشور سه كيلو قند خريد كه با خود ببرد.از او پرسيدند اينها را كجا مي بري؟ گفت: شنيده ام غربت تلخ است!
شوت
اولي:يك روزتوپم را شوت كردم،رفت كره ي ماه،خوردتوي سر يك نفر برگشت .
دومي:عجب!پس ان توپي كه توي سرمن خورد تو زدي ؟
علت
پسر از مادرش پرسيد:مادر جان!توي اين شيشه ،روغن مو بوده؟
مادر با خونسردي جواب داد: نه ، چسب بود،چسب مايع .
پسر با وحشت گفت : حالا فهميدم كه چرا هركاري ميكنم كلاهم را نمي توانم از سرم بردارم!!؟
موجود زنده
به يك نفر مي گويند يك موجود نام ببر .
مي گويد : آبجوش.
مي گويند : آبجوش كه موجود نيست!!؟
مي گويد: من كه توي جاده بودم ، ديدم كه روي يك تابلو نوششته شده آبجوش موجود است!!؟
همكاري
5 برادر پول هايشان را روي هم ميگذارند و تاكسي مي خرند . بعد از چند وقت ور شكست مي شوند. اگر گفتيد چرا؟ چون 5 نفري با هم مسافركشي مي كردند !
تاخير
معلم : حسن چرا ديروز اصغر را كتك زدي ؟
حسن : چون هفته گذشته به من گفته بود ، اسب آبي .
معلم : پس چرا ديروز او را كتك زدي ؟
حسن : چون تا ديروز اسب آبي نديده بودم.
تنبلي
روزي معلمي به شاگردش گفت: از روي درس 10بار بنويس. روز بعد شاگرد از روي درس 6 بار نوشت. معلم به اوگفت: چرا از روي درس 6 بار نوشتي؟ شاگرد گفت: آخه رياضي ام هم ضعيف است!!؟
انشا
معلم: چرا انشايي كه درباره ي گربه نوشتي ، مثل انشاء برادرت است؟
رضا:چون ما يك گربه بيشتر در خانه نداريم!
داد نزن
اولي داشت در آب غرق مي شد. فرياد مي زد: كمك...كمك...من شنا بلد نيستم.
دومي ميگفت: اينكه داد زدن ندارد...خب من هم تنيس روي ميز بلد نيستم بايد داد بزنم!!؟
پيشرفت
يكروز مردي سوار اتوبوس مي شود.ميله هاي اتوبوس را كه مي بيند ، مي گويد: به!به!
اينجا را هم گازكشي كرده اند!!؟